مِیَم بزرگترین روستای بخش مرکزی ابرکوه است که با وجود برخورداری از نامی بلندآوازه در شاهنامه فردوسی، هیچ سهمی از پژوهشهای تاریخی ندارد.
هیچکس تا به حال از« ِمیَم» نگفته است، هیچکس از مکانی که تاریخی کهنتر از ابرکوه دارد یادی نکرده و حتی نام این روستا نیز کم کم از اذهان پاک میشود و واژهای به نام مریمآباد بر تابلوهای رسمی و مکاتبات اداری نقش بسته است.
در این گزارش برای نخستین بار یادی از این روستا میکنیم که گفته میشود تاریخی کهنتر از شهر باستانی ابرکوه دارد.
کلمه میم «meyam» در فرهنگ نفیسی، تالیف علی اکبر نفیسی به معنی نوایی از موسیقی آمده است.
وجه تسمیه نامیدن این روستا به کلمه میم، نخست داشتن موقعیت خاص برای مسافران زیادی بود که در مسیر راه کهن ابریشم در اینجا اطراق میکردند و برای جلب و جذب کاروانیان در این محل به طور دائم و به احتمال نوعی آهنگ دلپسند و روحنواز پخش بود که همین مسئله باعث شهرت و سپس نامگذاری آن شده است.
یکی دیگر از علل نامگذاری این محل، تعبیه آلات و اسباب موسیقی در این محل بود که کاروانیان خسته و خواب آلود را برای جمع شدن و حرکت فرا میخواند و کم کم این مکان به نام میم خوانده شد.
در آن زمان میم دارای شهرت و موقعیت خاص بسیاری بود به طوری که فردوسی در شاهنامه نیز از آن یاد کرده است.
* موقعیت ویژه ِمیَم
موقعیت خاص این منطقه به چند علت عمده بود که مهمترین آنها راههایی بود که از این محل میگذشت که یکی از آنها راهی بود که از شمال به طرف شرق میرفت و دوم راهی که از این محل جدا میشد و به طرف استخر فارس و کناره آبها متصل میشد.
راه دیگری نیز که از این محل میگذشت و بر اعتبار منطقه اضافه میکرد، راهی بود که به طرف ماوراءالنهر و خراسان و ترکستان و … میرفت.
اهمیت دیگر میم به دلیل آبهای زیادی بود که از غرب وارد منطقه میشد و در واقع این محل را به محل تقسیم آب مبدل کرده بود.
آبادانی و سرسبزی همیشه از نکات مد نظر کاروانیان بوده است و میم نیز به واسطه وفور آب در آن زمان، اغلب به صورت مرداب، چمنزار و نیزار درآمده بود و به محیط مناسبی برای تعلیف چارپایان و حیوانات تبدیل شده بود.
* ِمیَم در شاهنامه فردوسی
در شاهنامه فردوسی در داستانهای منظوم که از پارهای از رویدادهای گذشته ابرکوه را حکایت میکند، ذکری از “مِیَم” شده که در اینجا نمونهای از آن را که ظاهرا مربوط به جنگ کیخسرو بین سیاوش با افراسیاب به سرکردگی طوس پهلوان است، میآوریم.
همه به که سوی کلات و جرم
برانی به منزل کنیم از ِمیَم
بوی کلات اندر آمد ز راه
گرفته همه راه و بیره سپاه
چو برخاست آواز کوس از ِمیَم
همان گرد چو آبنوس از جرم
همه مرزها کرد بی تار و پود
همی رفت آنگونه تا کاسه رود
خبر شد به توران ز ایران سپاه
سوی کاسه رود اندر آمد ز راه
* ِمیَم امروز
این روستا که امروزه با نام مریمآباد خوانده میشود و تنها کهنسالان، آن را به نام اصلی خود میم میخوانند در فاصله حدود چهار کیلومتری از مرکز شهرستان ابرکوه و در شمال غرب آن واقع شده است و بخش مرکزی این شهرستان (تیجرد) را با روستاهای همجوار تشکیل میدهد.
این روستا با جمعیتی حدود هزار و 500 نفر یکی از پر جمعیتترین روستاهای شهرستان ابرکوه است.
شغل بیشتر مردم این روستا کشاورزی است و نوعی از طالبی به نام مجیدی از محصولات این روستا از قدیم الایام در شهرها و استانهای همجوار به شیرینی و شهرت معروف است.
در این روستا یک مکان زیارتی به نام امامزاده عباسعلی (ع) وجود دارد که در روزهای پنجشنبه و جمعه هر هفته مردم برای زیارت از سراسر شهرستان به این بقعه مطهر میآیند.
در ایام تعطیلات نوروز و تابستان نیز این زیارتگاه به واسطه قرار گرفتن در نزدیکی جاده اصلی میزبان دهها نفر از زائرانی است که برای زیارت به مشهد مقدس میروند و این محل را برای استراحت و زیارت برمیگزینند همچنین در ایام عزاداری به ویژه روز 28 صفر، میزبان هیئتهای عزاداری کل شهرستان است.
* شناخت سابقه تاریخی روستاها یک ضرورت است
با وجود تلاشهایی که بعد از انقلاب در آبادانی روستاها به کار گرفته شده و روستای میم نیز از آن بینصیب نمانده است، شناخت سابقه تاریخی بسیاری از این روستاها که خود میتواند رونق بیش از پیش آنها به واسطه رونق صنعت توریسم را به دنبال داشته باشد، به فراموشی سپرده شده است.
با پژوهش در این زمینه علاوه بر اینکه شاهد رونق گردشگری در کشور خواهیم بود، میتوان با یادآوری پیشینههای هر منطقه و ایجاد درآمد از آن و امید به زندگی در روستاها را افزایش داد و از سیل مهاجرت به شهرهای کوچک کاست.
گزارش و عکس: رحیم میرعظیم
دیدگاهتان را بنویسید