این شعر سروده ای از بنده ی حقیر است که در حقیقت اومدم مثل شعر قبلیم که در رابطه با یزد بودش یه خلاقیتی در سروده ام خرج دادم و اونم این هستش که اومدم با استفاده از جاذبه های گردشگری کاشان یه شعر متفاوتی سرودم که شاخص های کاشان در این شعر دیده میشود(بزرگان و اماکن و …). فکر نکنم که کسی زیاد اومده باشه از این خلاقیت ها در حوزه ی گردشگری به طور تلفیقی انجام بده.به هرحال امیدوارم از این شعر خوشتون بیاد و اگر از همه لحاظ تو شعرم کمی و کاستی وجود داشت از خوانندگان عزیز گردشگریمون و همچنین از افراد حوزه ی شعر و شاعری و ادبیات پوزش میطلبم.
از قاشان تا کاشان
باز صدای محتشم از قاشان می آید / باز صدای چه نوحه و چه عزایش می آید
صدای هوش گیاهان به گوش می آمد / صدای پای سهراب از کاشان به گوش می آمد
باغ فین پی امیر خود می گردد / دنبال قاتل رگ او می گردد
در سیلک تمدن بزرگی را دیدم / آبادانی کاشان را در او دیدم
گویند خودت را حفظ کن چون ابیانه / دلت را قمصری کن هر زمانه
نیاسر را بکن غار درونت / بشور آنرا بشور در اردهالت
بشو آقا بزرگ در هر بزرگی / بشو زیباتر از هر بروجردی
بشو چون میرعماد بانی خیری / چو جامع مسجدی هردم تو باقی
شاعر:زهرا مرادی
ته سروده: از دوستان عزیز خواهشمندم که اگر از این سروده میخواهند در جایی استفاده کنند لطفا حقوق معنوی و شرعی شاعر این سروده که بنده ی حقیر میباشد و همچنین منبع این سروده که سایت حقیر ما نیز میباشد،حفظ شود.