گردشگری ایران

دکتر امامی کارآفرین برتر گردشگری

دکتر امامی کارآفرین برتر صنعت گردشگری

 

–  لطفا مختصری درباره‌ی خودتان و کسب‌وکارهایتان توضیح دهید.

من محمود امامی متولد ۱۳۱۷ هستم. دکترای جغرافیای اقتصادی از دانشگاه پاریس دارم و هم اکنون مدیر عامل شرکت ماربین می‌باشم، ۲۲ سال است که این شرکت را تاسیس کرده‌ایم. مقدمات کار از سال ۷۰ صورت گرفت و در سال۷۱ فعالیت ما در شرکت شروع شد. اولین رشته کاری ما هتلداری و رستوران‌داری است؛ به صورت راه‌اندازی و اداره کردن هتل­ها و رستوران­ها. اولین کارهایی که انجام دادیم چند هتل در ماهشهر و اداره کردن رستوران‌های مجتمع پتروشیمی بندر امام خمینی بودند که ۱۸ سال در آن‌جا فعالیت می‌کردیم. از سال ۷۵ حوزه فعالیتمان را به سمت قطار بردیم؛ قطارهای کهنه و قدیمی را بازسازی کردیم و به صورت هتل روان ایران در آوردیم، قطارهایی که سرویس فوق‌العاده می‌دهند. از سه سال پیش هم یک آژانس مسافرتی راه‌اندازی کردیم و هدف از راه‌اندازی آن، تورهایی برای شهرهای مختلف ایران بوده است و فقط در حوزه فرهنگ ایران کار می‌کنیم.یک مرکز آموزش هتلداری هم داریم که تاکنون حدود ۱۴هزار نفر را در این مرکز در زمینه‌های پذیرایی، مهمانداری قطار، رستوران، هتل، خانه‌داری، آشپزی و… تعلیم داده‌ایم.

-تحصیلات شما در فرانسه در تشخیص فرصت در بازار ایران چقدر به شما کمک کرد.

من مدیر کل جهانگردی و همچنین معلم جهانگردی بودم. در آغاز جوانی هم هتلداری خواندم و بیشتر در زمینه هتلداری کار کردم، مدرک دکترای من هم جغرافیای جهانگردی است ولی رساله دکترای خود را درباره توریسم نوشتم. در کل تحصیلات در بازاریابی و شناسایی فرصت­ها به من کمک کرد.

-شما علاقه خود را چگونه شناسایی کردید؟ از دوران کودکی به توریسم علاقه داشتید و به سراغ این‌کار اومدید یا با توجه به نشانه‌هایی که در بازار دیدید وارد این‌کار شدید.

من بعد از اینکه دیپلم گرفتم از طرف شرکت بیمه به فرانسه فرستاده شدم و برای اداره هتل عباسی در اصفهان اداره هتلداری خواندم. این برای من ایجاد علاقه کرد و بعد از اینکه به ایران برگشتم در سازمان جلب سیاحان کارکردم و مدیر کل جهانگردی بودم. تمام کارهایی که من در ۵۰سال گذشته انجام دادم در زمینه توریسم و جهانگردی بوده است.

-شما برای توسعه کسب‌وکار خودتان در صنعت گردشگری تحلیل محیط هم انجام می‌دهید.

من همیشه از نتایج تحقیقات دیگران استفاده می­کنم و بیشتر تمرکز خودم را درکارهای اجرایی قرار داده­ام به قول فردوسی پخته‌خوار بودیم؛ یک عده‌ای میپزند و عده‌ای دیگر می‌خورند.

-برای راه‌اندازی کارهایی که نام بردید منابع مالی را چگونه تامین کردید.

منابع مالی را از سرمایه‌گذاران تامین کردیم. ما یک شعاری داریم که می‌گوید همیشه پول دیگران را به‌کار بگیر uaom, use always others money) وقتی کار را شروع کردیم پول نداشتیم، پول خرید تلفن را قرض کردیم، فقط محل کار را داشتیم. یک قرارداد گرفتیم که به ما پیش پرداخت داد و با اون ما شروع به فعالیت کردیم.

-در زمینه تامین منابع مالی از منابع بانکی هم استفاده کرده‌اید.

یک بار فقط برای بازسازی قطارها از بانک ۵۰۰میلیون وام گرفتم.

-برای کسی که می‌خواهد یک کسب‌وکار را راه‌اندازی کند توصیه می‌کنید که از منابع بانکی استفاده کند.

خیر. خسته کننده است، چون بانک به آسانی وام نمی‌دهد و در برابر پولی که به صورت وام در اختیار کارآفرین قرار می‌دهد چند برابر وثیقه دریافت می‌کند.

تیم دوروبرتان را چگونه انتخاب کردید.

ما کسب‌وکار خانوادگی داشتیم، شرکای من همسرم و فرزندانم بودند که همه سن‌شان پایین بود و در همه زمینه‌ها تصمیم‌گیرنده خودم بودم.

–  آیا کسب‌وکارهای شما همگی سودده هستند یا برخی جور برخی دیگر را می­کشند؟

قبلا سود ده بودند ولی الان دیگر نه. مرکز آموزش ما الان در حالت سوددهی نیست ولی هتل‌ها و رستوران‌های وضعیت مطلوبی دارند و برای ما سودآور هستند.

–  وقتی که احساس می‌کنید کسب‌وکار شما از حالت سوددهی خارج شده، چه برنامه‌ای را پیش‌روی خود قرار می‌دهید، آن را رها می‌کنید و از آن خارج می‌شوید یا به بازسازی آن می‌پردازید.

مطمئنا آن را بازسازی خواهم کرد. تلاش می‌کنم که آن‌ها را به سوددهی برسانم. البته نه می‌خواهم که از آن‌ها خارج شوم و نه می‌توانم؛ چون ما برای انجام این کارها تضمین‌ها و تعهداتی در برابر کارفرما داده‌ایم که اگر یک زمان نخواهیم آن‌ها را انجام دهیم متحمل ضرر می‌شویم، به گونه‌ای که جریمه‌ای را که باید پرداخت کنیم از هزینه‌ای که برای بازسازی صرف می‌شود بیشتر خواهد بود.

-برای مدیریت منابع انسانی خود چه کاری را انجام دادید. مدیریت کردن ۶۰۰کارمند کار آسانی نیست. کار خاصی انجام داده‌اید که حاضرند با شما کار کنند یا نه ریزش نیرو دارید.

ما در بخش‌های مختلف مدیر داریم که اداره امور قسمت مربوط به خود را در دست دارند. ریزش نیرو هم نداریم، البته در بخش هتلداری و رستوران‌داری کمی هست و این هم به این دلیله که مردم ایران هنوز این‌کار را کار مشروعی تلقی نمی‌کنند و اگر کسی پیشخدمت باشد همین که حس کند می‌تواند راننده تاکسی باشد این کار را رها می‌کند. من در گذشته که مسئولیت دولتی داشتم برای این رشته تبلیغ کردم و سعی کردم که این را پیشرفت دهم، سال ۷۴ که من فعالیتم را شروع کردم کسی در ایران غیر از من نبود. من اسم گارسون و پیشخدمت را به میزبان تغییر دادم و یک کم وضعیت بهتر شد. افرادی که با من کار می‌کنند چون حقوق خوبی می‌گیرند، می‌مانند و دلیل دیگر این‌که افراد همه با ما ماندند این است که من در این‌کار پیشکسوت بودم و کسانی هم که در این زمینه‌ها کار می‌کنند من را پدر معنوی خودشان تلقی می‌کنند و با من هستند؛ حتی اگر کسی پیدا شود که حقوق زیادتری به آن‌ها پرداخت کند اغلبشان نمی‌روند. بیشتر انگیزه شخصی و عاطفی است و من همه آن‌ها رو دوست دارم.

– بعد از ۲۲ سال کارکردن در این صنعت به جوانان توصیه می‌کنید که کارآفرینی را شروع کنند و برای خودشان یک کسب‌وکار راه بیاندازند.

بله، من هر کسی هم که به دنبال یک کاری برود تشویقش هم می‌کنم. تعدادی از کارکنان ما هم در این‌جا درس خواندند و به تحصیلات دانشگاهی رسیدند. ما هم آن‌ها را حمایت کردیم و هزینه تحصیل آن‌ها را پرداختیم، الان هم از ما جدا شده‌اند و برای خود کاری دیگری راه ‌انداخته‌اند. من اگر الان ۲۰ سال جوان‌تر بودم خیلی کارهای دیگر هم انجام می‌دادم.

-دلیل این‌که فرمودید کار راه می‌انداختید چیست. به خاطر علاقه خودتان است و یا نه صرف راه‌اندازی کسب‌وکار است.

می‌خواهم برای جوان‌ها کار راه بیاندازم، علاقه دارم. دوست دارم همیشه یک چیز جدیدی بسازم، یک نوآوری داشته باشم. هنوز هم در کارهایم نوآوری‌هایی دارم که دیگران از آن‌ها الگو می‌گیرند. وقتی قطار سبز را راه انداختم هیچ‌کس این کار را انجام نمی‌داد. الان هم در حال کار کردن روی این هستم که قطار VIP راه بیاندازم، فکرها و یادداشت هایم را می‌نویسم تا یک چیز جدید و نویی انجام بدهم.

– کدام‌یک از نوآوری‌هایی که تا به الان انجام داده‌اید برای خودتان مطلوب‌تر و مورد پسند تر بوده است.

من همه کارهایم را دوست دارم و به کارم عشق می‌ورزم. بهترین کاری که می‌توان بگویم برایم خوشایندتره این بود که قطارهای کهنه‌ای را که داشت به ذوب آهن میرفت تا به آهن قراضه تبدیل شود را گرفتم و همه را بازسازی و نو کردم و البته برای این کار وقت و هزینه زیادی صرف کردم، فقط ۱۵ میلیون برای طراحی یک دکوراتور دادم که یک پارچه را به شکل گلیم طراحی کنند. الان هم ایده‌هایی دارم که انجام دهم ولی از نظر جسمی دیگر توان کار کردن ندارم، قبلا می‌گفتم کاش شبانه روز ۴۸ ساعت بود که میشد ۴۰ ساعتش رو کار کرد.

-در هنگام انجام دادن کارها و نوآوری‌هایتان بیشتر بحث مالی مورد نظرتان است یا بحث علاقه.

من اصلا به بحث مالی فکر نمی‌کنم، اگر به اون فکر کنم باید کارهایم را تعطیل کنم. بیشتر بعد معنوی کار مد نظر من است و دوست دارم یک کار جدید و نوآوری انجام دهم. من وقتی مسافرت میرم عکس رستوران‌ها و قطارها را می‌آورم که مثل اون‌ها درست کنم. وقتی به دانشگاه کورنل رفتم دیدم یک‌سری کارها که در آنجا انجام شده است در ایران هم انجام شده است؛ نیازهای مشابه راه‌حل‌های مشابه دارند. اوایل اغلب پیشخدمت‌های ما سوادخواندن و نوشتن نداشتند و من برای آموزش آن‌ها با تصویر طریقه سرویس دادن را نشان دادم و همین کار در آن‌جا هم انجام شده بود.

-هنگام به راه‌انداختن کسب‌وکارهایتان و پیاده کردن نوآوری‌هایتان علاقه به ایران و پیشرفت آن را هم در نظر داشتید.

بله. همه این‌کارهایی که انجام می‌دهم به خاطر عشق و علاقه به ایران است وگرنه این‌ها وظیفه دولت است نه من. هیچ‌کس هم نه تشویقی می‌کند و نه پولی در ازای انجام دادن این کارها به ما پرداخت می‌کند، ولی به هر حال ما تلاش می‌کنیم تا برای آیندگان درست شود و آن‌ها استفاده کنند.

-در مسیر انجام دادن کارهایتان زمانی بوده که ناامید شوید و احساس خستگی کنید.

نه. من هیچ وقت در کارهایم ناامید نمی‌شوم. فقط یک‌بار آن هم در زمان فوت مادرم ناامید شدم که خیلی هم پشیمان شدم.

– یک خاطره سخت از دورانی که کار می‌کردید را برای ما بگویید.

خاطره سخت نداشتیم. فقط یکی دوبار که مسئولیت پذیرایی از ریس جمهور را برعهده داشتیم سخت بود. یک زمان آقای هاشمی رفسنجانی در مراسمی بودند و ما مسئول پذیرایی از ایشان بودیم و هنگام نهار، غذا به موقع نرسید و من در خودم یک‌باره احساس فشار شدید کردم که دیگه کار تمومه و آبرومون رفت که بعد هم معلوم شد ماموران امنیتی غذاها را نگه داشته بودند. البته برای خودم در این مسیر سختی زیاد بود، گاهی اوقات پیش می‌آمد که در هواپیما نشسته بودم و موتورش آتش گرفته بود یا زمان‌هایی بود که در طول سه شبانه روز فقط ۸ ساعت می‌خوابیدم. ولی هیچ وقت احساس خستگی نکردم.

– به نظر شما یک جوان که می‌خواهد کارآفرین شود چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد که بتواند یک کسب‌وکار موفق راه بیاندازد.

اول باید در کارش صداقت داشته باشد و نخواهد که یک شبه میلیونر شود؛ اشکال کار ما این است جوان‌های ما می‌خواهند یک شبه میلیونر شوند و همه چیز را خراب می‌کنند و چیزی را به سرانجام نمی‌رسانند. جوانان باید در کارشان ثبات هم داشته باشند.

-در آخر اگر توصیه‌ای و نکته‌ای برای کسانی که می‌خواهند وارد صنعت گردشگری شوند دارید بفرمایید.

الان هم تاسیسات برای انجام دادن این کار گران است و هم تعداد زیادی وارد این حوزه کاری شده اند. من فکر می‌کنم اگر کسی می‌خواهد وارد کار گردشگری و هتلداری شود باید در شهرهای کوچک کارش را شروع کند، چون در تهران دیگر زیاد شده است. آن زمانی که که من مدیر کل جهانگردی بودم در تهران فقط ۹ آژانس بود ولی الان حدود ۳هزار آژانس وجود دارد. در شهرهایی غیر از تهران زمینه فعالیت زیادی وجود دارد. در همه جای دنیا و در ایران دو شغل وجود دارد که تخصص زیادی نمی‌خواهد؛ یکی بیمه و دیگری جهانگردی. کار سختی نیست و می‌توان وارد آن شد.

از اینکه وقتتان را به ما دادید متشکرم.

منبع:سایت ستکا

کارآفرین برتر گردشگری


منتشر شده

در

توسط

دیدگاه‌ها

5 پاسخ به “دکتر امامی کارآفرین برتر گردشگری”

    1. زهرا مرادی نیم‌رخ
      زهرا مرادی

      باسلام و عرض ادب خدمت شما
      ممنونم از شما…
      موفق باشید…

  1. محمدکاظم نیم‌رخ
    محمدکاظم

    واقعا دلگرم کننده بود…بسیار ممنون

    1. زهرا مرادی نیم‌رخ
      زهرا مرادی

      باسلام.بسیار سپاسگزارم از حضور گرم شما…
      خواهش میکنم و خوشحالیم که این پست مورد رضایت شما بازدید کننده ی عزیز قرار گرفت…
      موفق باشید…

  2. رضا صابری نیم‌رخ
    رضا صابری

    خوشحالم افتخار حضور در کنار شما در شرکت بزرگ ماربین را داشتم جناب آقای دکتر امامی عزیز . امیدوارم هرکجا که هستید شاد و سلامت باشید .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *