آمدن ماه مبارک رمضان در مازندران جلوه ها و آیین های خاصی را به همراه دارد. ماه رمضان برای نوجوانانی که تازه به سن تکلیف رسیده و روزه گرفتهاند نیز رنگ و بوی ویژه ای دارد چرا که آنها از پدر و مادر خود هدیه ای به عنوان «روزه سری» میگیرند. کودکانی که برای نخستین بار به سن تکلیف میرسند و روزه میگیرند در پایان ماه مبارک خانواده شان به آن ها هدیه ای می دهد که «روزه سری» نامیده می شود. معمولاً این هدایا شامل چادر نماز و طلاجات برای دختران؛ پول و انواع نقره جات قدیمی برای پسران است.
به غیر از آیین های مختلف، غذاها و خوراکی های این ماه مبارک در مازندران نیز جالب توجه است. شیر آش، راغون دشو، شکر پلا، اوحلوا و … از غذاهای محلی مازندران است که مردمان این خطه اعتقاد داشتند خوردن این غذاها در طول روز مانع گرسنگی و ضعف میشود.
«او حلوا» غذایی بسیار کامل است که از مخلوط آب، شکر قرمز و کمی شیره خرمالوی وحشی به دست میآید. این غذا به خاطر داشتن مواد قندی طبیعی میتواند برای افطار بسیار مناسب باشد. «شیر آش» یا شیر برنج شامل مخلوطی از شیر، برنج و کمی نمک است که بهعنوان افطار خورده میشود. این غذا به دلیل ترکیب شیر، برنج و شکر و سادگی در پخت معمولاً در سفرههای افطار بهوفور دیده میشود.
آش دوغ محلی مازندرانی، جزو غذاهای بسیار مفید و کامل است که در سفره بسیاری از مازندرانی ها دیده میشود. این غذا از مخلوط دوغ، آب، برگ و ساقه چغندر سفید، باقلا خشک یا تازه، گشنیز و نعناع و برنج نیم دانه، سیر و نمک تهیه شده و در پایان به آن پیاز داغ اضافه میکنند که درشب های ماه رمضان طرفداران زیادی دارد.
مازندرانیها ترجیح میدهند افطارشان را هرقدر هم که ساده باشد، با خانواده و فامیل شریک شوند و از این بابت سعی می کردند هر شب را در خانواده یکی از اقوام افطاری برپا کنند. بومیان ساکن مازندران میدانستند با درنظرگرفتن شرایط آب و هوایی و با توجه به کار سخت کشاورزی، دامداری و طولانی بودن روز در زمان روزهداری از کدام مواد طبیعی با چه ترکیبی خوراک تهیه کنند تا تحمل این ایام برای آنان آسان شود.
سحری خوانی، آیینی کهن و در حال فراموشی
آداب و رسوم ماه مبارک رمضان یکی از مباحث مهم فرهنگ مردم بوده که به واسطه قدمت خود، از قداست ویژهای برخوردار است و متأسفانه در دوران جدید، بسیاری از این سنت های زیبا به بوته فراموشی سپرده شده و بسیاری دیگر نیز کم رنگ تر شدهاند و از آنجا که این رسوم با باورهای اعتقادی و فرهنگی آمیخته شدهاند، اهمیت فراوانی نیز دارند.
از جملۀ آیین های دیرینه و زیبا در ماه رمضان که امروزه در حال فراموش شدن است « سحری خوانی » است. در ماه رمضان بسیاری از مردم منطقه بندپی با نوای مناجات سحرخوانان یا شب خوانان از خواب برمی خاستند و به آماده کردن سحری و انجام فرایض دینی می پرداختند.
سحری خوانان با حرکت در کوچه پس کوچه های روستاها، مردم را برای سحر بیدار میکنند. در قدیم، سحری خوانان با به راه افتادن در کوچه ها و محلات با نوای خوش، اهالی روستا و محله را بیدار میکردند و میخواندند «سحر شد بپا خیز هنگام نماز است» و همسایهها نیز با این آواز همسایگان خود را برای سحری بیدار میکردند.
در گذشته به علت نبود امکاناتی مانند برق، روشنایی، دستگاههای رسانهای و خستگی مردم به خاطر کار در شالیزار و فعالیتهای کشاورزی ممکن بود که عدهای، سحر را خواب بمانند. بنابراین بعضی از مؤمنان با گرفتن حلب خالی در یک دست و چوب در دست دیگر با چوب روی حلب می کوبیدند و با فریاد «سحر برخیز»، «سحر برخیز که صبح صادق آمد» مردم را برای خوردن سحر و روزه گرفتن از خواب بیدار میکردند و اگر همسایه ای چراغ، لمپا (چراغ گردسوز)، یا فانوس همسایه را خاموش میدید بلافاصله بر در خانه می کوبیدند و او را از رسیدن سحر، آگاه میکردند.
مناجات های سحرخوانان بیشتر از سوره فجر، دعاهای مفاتیح الجنان، صحیفه سجادیه و یا اشعار خواجه عبدالله انصاری و یا سروده های دیگر انتخاب می شد. عده ای از سحری خوانان پیرمردانی هستند که از سواد بی بهره اند اما اشعاری را از حفظ دارند و به قصد قربت می خوانند.
سَرخون (سرخونی گِر: کسی که سحری می خواند) در دو مرحله مناجات می خواند. مرحلۀ نخست حدود دو ساعت مانده به اذان صبح است. کدبانوی خانه بیشتر مواقع در این مرحله بیدار می شود تا سحری را آماده کند. زمان مناجات دوم نیز یک ساعت مانده به اذان صبح است. سحری خوان با اقامه اذان صبح به کارش پایان می دهد.
نمونه ای از سحری خوانی :
یا رب به محمد و علی و زهرا / یا رب به حسین و حسن و آل عبا
هست خلق یا علی اعلا / از لطف برآر حاجتم در دو سرا
یا
یا رب به حق مصطفا / آن شافع روز جزا
حق علی شاه نجف / آن صدر ایوان نجف
عمرم به عصیان شد تلف / استغفرالله العظیم
در برخی از مناطق کوهستانی استان مازندران و در روستاهای دوردست شهرستان سوادکوه و کوههای دو هزار شهرستان تنکابن و منطقه بندپی شهرستان بابل و به ویژه در چهاردانگه و دودانگه و روستاهای اتو، لاجیم، ولوپی، پیر نعیم، امیرکلا، ولوکش، سی پی سوادکوه و روستاهای دیگر، سنت حسنه سحری خوانی همچنان ادامه دارد
.
در مناطق جنگلی فیروزجاه و بندپی در زمانی که نه برق و ساعت و نه رسانه ای برای اطلاع یافتن از زمان اذان صبح داشتند و نه سحری خوانی که به آنها یادآوری کند، رسم معمول به این شکل بود که زمان سحر و نماز صبح را بر اساس ستاره های آسمان می سنجیدند. آنها ستاره هایی که در پیش خودشان به « شیشک ترازی » معروف بودند را زمان اذان می دانستند. هنگامی که سحر نزدیک می شد می گفتند « ستاره بِمو قبله » و هنگامی که سحر می شد، سحری خوردن متوقف می شد و می گفتند « روجا لو بِمو ». ستارۀ روجا در میان اهالی به معنای سحر و گذشتن از وقت اذان صبح بود. به تعبیری روجا به ستاره صبح شهرت داشت.
منابع:
www.bandpay.ir
خبرگزاری مهر، آئینهای رمضان در استانها
کتاب بندپی؛ نوشته یوسف الهی و شهرام قلی پور گودرزی، صص 505 و 506
اطلاعات محلی و پرسش از اهالی
کلیپ سحری خوانی استاد محمدرضا اسحاقی از مستند روزهای عاشقی ( داستان زندگی استاد اسحاقی ) است.
عکسها ار گزارش تصویری خبرگزاری فارس از ماه رمضان در روستای نیرستاق است. عکاس : بهروز خسروی
دیدگاهتان را بنویسید