گردشگری ایران

موسیقی درمانی در ایران

موسیقی در مانی در ایران

در ايران پيش از اسلام جنبه‌هايى از کاربردهاى درمان و پالايشگرى روانى با موسيقى در معابد زرتشتى بطور پراکنده و اندک نقل شده است. اسناد و مدارک مربوط به اين موضوع، در پى حملات اقوام مهاجم از بين رفته است. موسيقى در ايران باستان در خدمت تلقينات دينى و اشارات مذهبى بوده است. بعد از اسلام عمده فعاليت‌هاى موسيقايى نوشتارى و نظرى شد و به دليل ممنوعيت‌هاى مذهبي، موسيقى و زمينه‌هاى درمانى آن رشد چندانى نکرد.
اما از آثار دانشمندان ايران بعد از اسلام توجه عميق آنها را به موسيقى مى‌توان فهميد. برجسته‌ترين اين موسيقى‌دانان ابوعلى‌سيناست. ابن‌سينا تحت تأثير تعليمات که از کتاب‌هاى دانشمندان يونان قديم گرفته بود، نقش وزن و ضرب در جهان هستى را بخوبى دريافته بود و دانسته‌هايش را در مورد بيمارانش محک مى‌زد. ابن‌سينا در رسالهٔ کوچک ولى بسيار مهم ‘علم‌النبض’ که در سال ۱۳۱۷ بکوشش مرحوم ‘علامه سيد محمد مشکوة’ بچاپ رسيد، در فصلى جداگانه به اين موضوع پرداخته است.
با توجه به آنچه در رساله‌هاى قديم موسيقى مى‌بينيم، در هر رساله معمولاً فصلى به تأثير الحان در نفوس اختصاص داده شده و نشان مى‌دهد که در اکثر ادوار تاريخ ايران موسيقى بعنوان يکى از وسايل مهم در درمان بيمارى‌ها نقش داشته و آن را نيز بعنوان عاملى براى حفظ صحت روحى و روانى بکار مى‌برده‌اند.
رسالهٔ بهجت‌الروح از صفى‌الدين ارموى اشاراتى به اين کاربردها دارد. مطالب مشابهى نيز در رسالات نويسندگان ديگر بچشم مى‌خورد که نشان‌دهندهٔ مبانى علمى ثابت و آشکارى بوده است.
آنچه در رسائل اخوان‌الصفا، قابوس‌نامهٔ کيکاوس بن قابوس بن وشمگير، نوشته‌هاى صفى‌الدين ارموي، رسالهٔ کنز‌التحف و نقلى از عبدالقادر مراغه‌اى دربارهٔ طبايع و تناسب آواز و صداى ساز با هر طبع، آمده است، همگى آنها آواز تيز و نواختن زير را براى مزاج گرم و صفراوى توصيه کرده و يا آواز غليظ و سرد و نواختن سيم‌هاى بم را براى مزاج سرد و سودايى توصيه کرده‌اند و گوشه‌ها و نغمه‌ها را برحسب مزاج‌ها و طبع‌ها طبقه‌بندى کرده‌اند.
در فرهنگ يونان و ايران، موسيقى آهنگ افلاک آسمانى است. هر نغمه‌اى که بشر کشف مى‌کند و آن را به نوا مى‌آورد، انعکاسى از طنين نغمه‌هاى کرات و کواکب و در نهايت بانگ و پرتوى از ذات خداوندى است.
نوشته‌ها و مطالبى که قدما مطرح کردند، تأثير مايه‌ها و مقام‌هاى موسيقى را بر بيمارى‌هاى جسمى و امراض نشان مى‌دهد. آنها مقامى را براى رفع مرض مفيد و اوقاتى را براى نواختن و خواندن آواز بر بالين بيماران مناسب مى‌دانستند.
در روش‌هاى قومي، نوعى موسيقى درمانى وجود دارد که در ايران از قرن‌ها پيش وجود داشته و هنوز بقايايى از آن در بعضى نقاط بخصوص سواحل جنوبى رواج دارد. اين مراسم موسيقايى متأثير از فرهنگ آفريقايى است و نوع تأثيرگذارى از طريق القاء پيام و انتقال باور از طريق ايجاد هيجان و احساسات موسيقى است که با نيروى از کار، تلقين و هيجان موسيقي، شياطين و ارواح خبيث و مزاحم را از بدن دور کرده و سلامت را باز مى‌گرداند. بطور مثال در سواحل جنوبى و نيز در بلوچستان بيمارانى که گواتى يا اهل هوا هستند، برحسب جنس و مسلمان يا کافر بودن، نوع مرض آنها مشخص مى‌شود و طى مراسمى اين باد را از بدن بيمار خارج مى‌کنند؛ هر نوع باد يک نوع بيمارى مى‌آورد. پس از تشخيص نوع با دو مرض، سازها و دهل‌ها به صدا در مى‌‌آيند و يک نوازنده به همراه آواز و اشعارى به زبان عربي، فارسى و بلوچى بيمار را متأثير و هيجان لازم را در او ايجاد مى‌کند و فضاى خلسه ايجاد مى‌شود آنگاه خليفه با جن درون بيمار گفتگو مى‌کند تا او را به بيرون از بدن بيمار هدايت کند که اين کار از طريق رضايت يا معامله يا فشار آوردن انجام مى‌شود. در بوشهر و در مراسم زار که همان باد مزاحم يا جن است بيمار را چند روز در محلى دور از چشم ديگران زير نظر مامازار يا بابازار نگه مى‌دارند، تا زار از بدنش خارج شود. برنامه‌هاى موسيقايى زار و گوات با رقص و حرکت‌هايى توأم است.
در ناحيه ترکمن صحرا مراسمى شبيه به اين وجود دارد که با نوعى سماع اجرا مى‌شود که ريشه در شمن‌گرايى آفريقايى دارد.
در حال حاضر در موسيقيدرمانى رشته‌اى با عنوان موسيقى درمانى قومى وجود دارد که مراسم و آيين موسيقايى قديمى بشکل مناسب و واقعى و تأثيرگذارى بازسازى مى‌شود تا ضمن آن‌که ارتباط عاطفى مردم آن مناطق با مراسم محفوظ مى‌ماند، مؤثر نيز مانع شود.
اما موسيقى درمانى علمى در ايران بسيار نوپاست و بيش از دو دهه از آن نمى‌گذرد. در اين مدت کوتاه سخنرانى‌ها و پژوهش‌هايى در اين زمينه صورت گرفته است. از نظر تشکيلات رسمي، نخستين بار مؤسسه آموزشى و پژوهشى موسيقى درمانى در سال ۱۳۶۹ ايجاد و کتبى در اين زمينه تأليف و پژوهش‌هايى انجام گرفت. اما انجمن موسيقى درمانى ايران در سال ۱۳۸۰ با حضور اساتيد برجسته کشور تأسيس شد و اين نخستين حرکت ملى و علمى در اين رابطه بود.
موسيقى ايرانى به لحاظ بافت و ساختار درونگرايى و عاطفى و گردش‌هاى ادوارى آرام‌بخش مى‌تواند در تنظيمى زيبا و خوشايند تأثير مطلوبى در شنونده ايجاد نمايد. هرچه اطلاعات و عادت شنوايى به مايه‌ها و موسيقى ايرانى بشتر باشد و موسيقى با حال او هم‌خوان‌تر باشد، تأثير آرام‌بخش و تخليه هيجانى آن براى کاهش هورمون استرس مؤثر خواهد شد. از طرفى موسيقى محرک و تصنيف‌هاى پرشور موسيقى ايرانى با تِم شيدايى مى‌تواند در مواردى افسردگى را کاهش تحرک و نيروى درونى بدن را در برابر بيمارى‌هاى جسمى افزايش دهد.

 سیری در موسیقی درمانی در ایران

• بررسی و پژوهش در باب هر آنچه که به نوعی به درمانهای جسمی و روحی ارتباط پیدا می‌کنند، بدون عنایت به ریشه‌های اعتقادی و حتی خرافی یک قوم، میس‍‍ّر نمی‌شود. از همین رو، قبل از آنکه به بحث دربارهٔ موسیقی درمانی، تاریخچه و سیر تحول آن در دنیای معاصر بپردازیم، نگاهی اجمالی به اسطوره و نقش آن در پزشکی، ضروری می‌نماید.

اسطوره یا Myth در فارسی به افسانه یا داستان معنی شده است که البته معادل جامعی نیست. اسطوره اساسا‌ً از تصور آدمی سرچشمه می‌گیرد و برای نیل به هدف و منظوری ساخته و پرداخته می‌شود و لذا راست و دروغ بودن آن از لحاظ تاریخی و علمی نیست که اهمیت دارد، بلکه هدف از پیدایش اسطوره و کارآیی آن در برآوردن آن مقصود است که ارزش پیدا می‌کند. از همین رو هر اسطوره‌ای نقشی دارد و به نوعی به مبدأ آفرینش، رستاخیز، آیینهای زندگی، شعائر، مراسم، قهرمانان و امثالهم ارتباط پیدا می‌کند و مهم‌ترین وظیفه آن ایجاد و استقرار نوعی همبستگی در میان افراد یک اجتماع یا قبیله یا ملت یا نژاد یا مذهب است.

بعید نیست که برخی از این اسطوره‌ها مبنای مذهبی داشته و توسط اندیشمندانی برگزیده، برای بهزیستی مردم و محفوظ ماندن ایشان از عوامل و عناصر زیانبار و در جهت تسلط بر طبیعت، وضع شده باشند. اسطوره‌ها ابتدا شکل نمادین، نمایشی و تمثیلی دارند و سپس به‌تدریج به شکل اسطوره در ذهن مردم نقش می‌بندند و پس از انتقال به فرهنگهای متفاوت، رنگ و بوی ملی، جغرافیایی و نژادی ویژه‌ای را به خود می‌گیرند. از همین روست که میان اسطوره‌های خاورمیانه، هند، ایران و سایر کشورهای‌ آسیا، اروپا، سرخ‌پوستان آمریکا، بومیان آفریقا و اقیانوسیه شباهتهای انکارناپذیری وجود دارد.

یکی از مسائلی که پیوسته ذهن آدمی را به خود مشغول داشته، سلامتی و بیماری اوست و اسطوره‌ها پیوسته در این مقوله جایگاه ویژه‌ای داشته‌اند. از همین روست که حتی در جهان معاصر هم ریشه بسیاری از اعتقادات درمانی را باید در اسطوره‌ها جست‌وجو کرد. به همین دلیل، بازبینی و تحقیق و تفحص در اسطوره‌های ایرانی و نقش آنها، در پزشکی و روانپزشکی نقش بسزایی دارد و ما را به سوی موسیقی درمانی که یکی از شاخه‌های سترگ و مهم روان‌درمانی است، هدایت می‌کند.

اسطوره‌های ایرانی به دلیل تنوع آب و هوا و فرهنگهای متفاوت، از تنو‌ّع حیر‌ت‌انگیزی برخوردارند. از سوی دیگر، این سرزمین، پیوسته ملتقای فرهنگها و آداب و رسوم کشورهایی بوده که یا به قصد کشورگشایی و یا به منظور تجارت و داد و ستد به ایران آمده و همراه با خود، فرهنگهای متفاوتی را به ارمغان آورده‌اند. از همین رو فرهنگ سترگ ایران‌زمین، در حین حفظ اصالتها و ریشه‌های استوار خویش، از فرهنگهای عظیمی چون هند، روم، یونان، مصر، کلده، چین، آشور، عرب، سامی و اروپایی بهره جسته و به قوام و قدرت خویش افزوده است.

تنوع و اختلاط اقوام گوناگون از جمله کرد، بلوچ، طبری، آذری، ترکمن، عربی، بلوچی، اروپایی، پارسی، سواحیلی و حتی آفریقایی و چینی هم بر غنای فرهنگی ایران افزوده است.

از سوی دیگر، وضعیت ویژه جغرافیایی و تاریخی ایران، امکان پیدایش و اختلاط مذاهب و‌ آیینهای گوناگون از جمله چندخدایی باستانی، مذاهب زرتشتی، زروانی، میترایی، مانوی، سامی و اسلامی را فراهم آورده و فرهنگ و اصطلاحات و مثلهای ایشان را در آرای مختلف، از جمله عقاید پزشکی و روانپزشکی رسوخ داده است.

در اسطوره‌های ایرانی، اعم از دینی و غیر دینی، پیوسته در میان دو نیروی یزدان و اهریمن، نبرد وجود دارد. در شاهنامه، یزدان منشأ همه برکات و خیرات و اهریمن، سرچشمه پلشتیها و زشتیهاست و سرانجام نیز یزدان پیروز و رستاخیز که به معنی تجدید حیات است، برپا می‌شود. این پیکار در تمامی جنبه‌های حیات انسانی نیز وجود دارد و‌ آدمی پیوسته و در تمامی لحظات زندگی با آن دست به گریبان است.

گویند جمشید نخستین پادشاهی بود که در بسیاری از کارهای نیک، از جمله پزشکی پیش‌قدم شد. آورده‌اند که او مقداری انگور را برای خوراک خود ذخیره کرد و انگور تخمیر و ظاهرا‌ً سمی شد. یکی از زنان او که از بیماری غیرقابل علاجی زجر می‌کشید، برای اینکه از رنج و درد رها شود و خود را بکشد، آن مایع را نوشید و به خواب عمیقی فرو رفت و چون برخاست، از بیماری شفا یافته بود.

عقاید پزشکی ایران باستان، تحت تأثیر ملل گوناگون بوده است. از جمله بابلیها که شش هزار سال قبل از یونانیها با علم پزشکی آشنا بودند و عقاید آنان مبتنی بر چند خدایی بود. در این آیین، عده‌‌ای از خدایان، برای تنبیه گناهکاران، آنان را بیمار و برای پاداش، بیماریها را درمان می‌کردند.

اثر خدایان بر انسانها، مستقیم، ولی اثر مردم بر خدایان، غیر مستقیم بود و توسط روحانیون انجام می‌شد، در نتیجه، اینان نیز همچون ملل ساکن عراق و ایران، روحانیون را نجات‌دهنده خود از گناهان و بیماریها می‌پنداشتند.

حقایق تاریخی نشان می‌دهند که بابلیها نسبت به مصریهای همعصر خود، صاحب پزشکی پیشرفته‌تری بودند و چون روحانیون آنها، کمتر از جادو استفاده می‌کردند، قدرت کمتری هم داشتند. روحانیون بابل طبقه ممتازی را تشکیل نمی‌دادند و اشخاص دیگر هم می‌توانستند در این طبقه وارد شوند. از همین رو، در بابل وظایف مذهبی و پزشکی از یکدیگر تفکیک شدند و در واقع نوعی تخصص به وجود آمد.

بعدها با استیلای آشوریها بر بابل، تمدن آنها هم به‌تدریج به این قوم منتقل شد. آشوریها منشأ سلامتی و بیماری را از خدایان می‌دانستند و سه خدای عمده داشتند که عبارت بودند از خدای ضعف و لاغری، خدای بیماریهای کبدی و خدای سقط جنین و مرگ نوزاد. در این قوم، اغلب بیماریها توسط دعا و ورد درمان می‌شد.

حکیم‌باشیها یا پزشکان آشوری، غالبا‌ً داروهای کمیاب، بدمزه و تهوع‌آور را انتخاب می‌کردند و معتقد بودند همین که انسان استفراغ کند، ارواح خبیثه از بدنش بیرون می‌روند و مولد بیماری او را ترک می‌کند. بعدها در پزشکی یونانی و اسلامی نیز بر بیرون راندن اخلاط موذی که در واقع جانشین ارواح پلید هستند، تکیه شده است.

از موارد مهم و جالب تأثیر پزشکی آشوری بر پزشکی ایرانیان، قوانین اخلاق پزشکی و حدود و وظایف پزشکان و پزشکی پیشگیری و روانپزشکی است. آن‌چنان که از کتابهای زرتشتی برمی‌آید، یکی از اصول نخستین درمان، رعایت پاکیزگی و از جمله دوری گزیدن از زنان تازه‌زا و جسد انسان یا حیوان است.

عقیده به جنگ بین اهریمن و یزدان و اعتقاد به تأثیر ارواح پلید در ایجاد بیماریها تا زمان ساسانیان نیز رواج داشت و یکی از مؤثرترین وسایل درمان، به کار بردن سرودها یا اوراد مذهبی و به کمک گرفتن قوای ماوراءالطبیعه بوده است.

روحانیون و موبدان، حفاظت از سلامتی مردم در برابر دیوان و اهریمنان و چشم «بد» را به عهده داشتند و به وسیله دعاها و سرودهای گوناگون، بیمار را شفا می‌دادند. هنگامی که فردی، بیمار می‌شد، به دنبال موبد می‌فرستادند و او خطاب به هائوما یا خدایان شفادهنده، دعا یا شعری می‌خواند و سر تا پای بیمار را با پارچه سفیدی می‌پوشاند و نام دیوی را که تولید بیماری کرده بود، صدا می‌زد و او را از تن بیمار، بیرون می‌کرد.

موسیقی درمانی در ایران؛

هر قومی برحسب ویژگیهای عاطفی و فرهنگی خود دارای موسیقی خاصی است.

ایران به عنوان یکی از تمدن های کهن، علاقه و قابلیت فرهنگی خود را در استفاده از موسیقی نشان داده و در زمینه های درمانی، روحی و عرفانی از این پدیده استفاده کرده است.

مراجعه به گذشته تاریخی و دانشمندان مشهوری چون فارابی و ابوعلی سینا ، صریحاً اهمیت موسیقی و تأثیر آن بر جسم و روح را به ما اثبات می کند. بطور مثال فارابی در کتاب موسیقی الکبیر و ابوعلی سینا در کتاب قانون، به این نکته اشاره می کنند.

فارابی تحقیقات گسترده و ارزشمندی در این مورد انجام داده و یافته های او سالها مورد توجه دانشمندان و کشورهای دیگر دنیا قرار می گیرد. همچنین «ابن سینا» در کتاب «قانون» تأثیر موسیقی را در اعضای بدن و رفع امراض جسمانی بیان می کند.

فارابی سه خاصیت برای موسیقی در نظر می گیرد؛

احساس انگیزه، نشاط آور و خیال انگیز و گاه موسیقی قادر است هر سه این خصوصیات را با هم دارا باشد.

موسیقی درمانی مختص چه کسانی است؟

موسیقی درمانی برعکس آنچه که بسیاری از مردم می پندارند، فقط برای افرادی که از مشکلات  خاصی چون عقب ماندگی، تأخیر یافتگی رشد، معلولیت های جسمی و بیماری های روانی رنج می برند، نیست. بلکه افراد عادی هم می توانند برای رسیدن به آرامش  بیشتر این روش را امتحان کنند.

هر چند که موسیقی درمانی، بیشتر در مکانهایی چون بیمارستانهای روانی، سازمانهای توان بخشی، بیمارستانهای پزشکی و درمانی، کلینکهای بیماران سرپایی، سمینارهای پیشگیری اعتیاد  و مدارس مورد استفاده قرار میگیرد، اما مردم عادی هم میتوانند از این شیوه استفاده کنند.

در آخر باید بدانیم که موسیقی درمانی، تنها شنیدن موسیقی نیست. آنگونه که در منابع مختلف راجع به موسیقی درمانی دیده می شود، افراد با نواختن موسیقی و حتی آواز خواندن قادرند به همان نتایج شنیدن موسیقی دست پیدا کنند.

انجمن موسیقی درمان در ایران؛

موسیقی  در طول چند دهه اخیر در کشورمان، ارزش و اهمیت خود را از دست داده است. چه بسا افرادی که این پدیده مهم را در زندگی خود فراموش کرده و از آن دور شده اند.

خوشبختانه در سال های اخیر با کوشش های فراوان موسیقی دانان کشورمان تغییراتی در این زمینه صورت گرفته است و موسیقی بخصوص موسیقی شاد بار دیگر جایگاه خود را در جامعه ما کم و بیش بازیافته است. ثبت انجمن موسیقی درمانی ایران گامی است ملی و علمی در جهت پیشبرد موسیقی درمانی در تاریخ ایران. با توجه به اطلاعات موجود در منابع مختلف، این انجمن با حضور اساتید برجسته دانشگاههای ایران، کوشش دارد تا دانش کلاسیک رشته موسیقی درمانی را به عموم جامعه و علاقه مندان معرفی نماید.

تکنیک ها و روش های موسیقی درمانی؛

شنیدن موسیقی به طور غیر فعال؛

درین روش بیشترِ بیماران موسیقی دلخواه و انتخابی خود را می شنوند و در مواردی میتوانند از هدفون استفاده کنند و اجازه دارند صدای ضبط را کنترل و نوار را دستکاری کنند.

کاهش درد اضطراب و استرس ناشی از بیماری و استفاده کمتر از داروهای بی حسی و یا کاهش عواض جانبی داروها و در نهایت کوتاه کردن مدت استفاده از دارو و بستری شدن از هدفهای عمده درمانی در این روش است. انتخاب موسیقی مورد علاقه بیمار بر اساس تجربیات، روحیات، منش و خلق و خوی وی معمولا با برانگیخته شدن خاطراتی همراه خواهد بود که قبلا تجربه شده و تهییج این خاطرات خود موجب تحریکاتی هیجانی در سطح سیستمهای خود آگاه و ناخود آگاه عصبی و مغزی میشود و پی آمدهای مختلفی را بر جای خواهد گذاشت که باید توسط متخصص این رشته یعنی موسیقی درمانگر تا رسیدن به هدف نهایی پیگیری و کنترل شود و تداوم داشته باشد.

همکاری فعال در فعالیت های موسیقایی:

درین روش بیماران برای هماهنگیهای عضلانی و تنفسی به انجام تمرینات مناسب ریتمیک میپردازند و از موسیقی برای حرکات بدنی، خواندن و نواختن استفاده میکنند. مثلا سازهای بادی برای افزایش گنجایش ششها مورد استفاده قرار میگیرند. درین روش از ریتم و سبک موسیقی مناسب با نیازهای بیماران استفاده میشود. به عنوان مثال موسیقی محرک مانند دیسکو (با ریتم تند) برای حرکات قوی و موسیقی آرام مانند والس برای انجام حرکات روان و سیال بکار میروند. و در موارد دیگر به تمرین تمرکز بر روی عناصر و اجزای موسیقی از طریق شنیدن توصیه شده است. هدفهای عمده ی درمانی که ازاین روش حاصل شده عبارتند از: کاهش درد همراه با حرکات ریتمیک، افزایش تواناییهای حرکتی، افزایش قدرت و مدت حرکت در نارساییهای عضلانی، افزایش گنجایش تنفسی و نمونه های متعدد دیگر.

موسیقی و مشاوره:

رین روش از موسیقی برای بحث و گفتگو و یاد آوری خاطرات بیماران به منظور افزایش مکالمه مثبت و ارتباط نزدیک با یکدیگر استفاده شده است. ترغیب بیشتر بیماران به شروع گفتگو و بحثهای موسیقایی و سخن گفتن پیرامون هر چیزی جز بیماری بر تحمل و سازگاری بیماران با شرایط بیمارستانی می افزاید. هدف عمده این روش کاهش استرسها، نگرانیها، ترسهای ناشی از بیماری و جراحی و افزایش ارتباطات بین فردی و ایجاد آرامش و امیدواری در بیماران است.

موسیقی و رشد:

درین روش عمدتا از موسیقی بعنوان محرکی تقویت کننده استفاده میشود و با آن افراد مختلف مخصوصا کودکان را به انجام تمرینات موزیکال ترغیب میکنند که تقویت رفتارهای خاص خودیاری و یادگیری می انجامد. هدف عمده این روش افزایش یادگیری و توان بخشی بیماران و جلوگیری از واپس روهای رشدی است.

موسیقی و محرک:

درین روش موسیقی برای تقویت حواس بینایی، لامسه و شنوایی بکار میرود و غالبا با فعالیتهای خوشایندی همراه میشود و تحریکهای شنوایی و لامسه را فراهم می کند. در مواردی نیز در این روش از نمایش برای هدایت تصویر و تخیل بیماران استفاده شده است. این روش ضمن داشتن کارایی در درمان بیمارانی که دچار نقیصه های حسی و حرکتی هستند تاثیر بارزی در کاهش افسردگی و اضطراب معلولین دارد.

موسیقی و بازخورد زیستی:

درین روش از موسیقی برای تقویت پاسخهای فیزیولوژیک استفاده میکنند و موسیقی را بازخوردهای زیستی بیماران همراه می نمایند و پاسخهای مطلوب را در آنان افزایش میدهند و به این ترتیب از ناراحتیهای فیزیولوژیک میکاهند.

برای مثال؛ موسیقی را همراه با تنفس ریتمیک عمیق و یا حرکات سیبک سازه در کاهش فشار خون، تنش های عضلانی، تشنجهای صرعی و دردهای میگرنی به کار گرفته اند.

موسیقی و فعالیت های گروهی:

درین روش بیماران در فعالیتهای گروهی موسیقایی مانند شنیدن، خواندن و نواختن شرکت میکنند و ارتباط مثبت بین افراد و احساس بهبودی افزایش می یابد و متقابلا احساس ناشی از دیدها و بیماری های مانند افسردگی و اضطراب کاهش پیدا می کند. شرکت در کنسرت های موسیقی درخواست آهنگ های مورد علاقه اجرای موسیقی فی البداهه به طور گروهی و همچنین بحث های گروهی درباره موسیقی و تاثیر مثبت این فعالیت ها از جمله مواردی است که گزارش شده است.

موسیقی درمانی:

استانداردهای موسیقی درمانی در کار بالینی؛

برای انجام هرکاری داشتن استانداردها ورعایت آن، بهترین مدرک برای قضاوت و ارزشیابی خواهد بود. موسیقی درمانی به استفاده ی ویژه از موسیقی اطلاق می شود که برای سلامت روحی و روانی، جسمانی، ایجاد آمادگی و شادابی برای شروع بکار، برای توانبخشی، آموزشهای خاص، مراقبت از خود و یا رشد شخصیت مفید واقع میشود. موسیقی درمانی برای هر سن و سال و هر مرحله از مشکلات روانی در هر جامعه و مراکز درمانی خاص میتواند مورد استفاده قرار گیرد. خلاصه اینکه برای هر موردی که بخواهد استفاده شود، هدف اینست که به افراد کمک کند تا بتوانند از همه توان خود استفاده کنند. خدمات موسیقی درمانی بوسیله افراد با سابقه و معتبر در کار موسیقی درمانی که عضو انجمن موسیقی درمانی هستند ارائه میشود. گرچه خدمات موسیقی درمانی در بسیاری از مراکز درمانی میتواند مورد استفاده قرار گیرد. ولی یکسری از روشهای استاندارد وجود دارد که باید توسط همه موسیقی درمان گرها مورد توجه قرار گیرد و به اجرا در آید. استانداردهای دیگری وجود دارند که در ده مورد مختلف مطرح شده اند و به کار گیری آن در مورد افرادی که تحت درمان موسیقی درمانی هستند، توصیه شده اند که این موارد عبارت هستند از:

·       موارد اعتیاد،

·        توان بخشی معلولیت،

·        مراکز آموزشی،

·        مراکز درمانی،

·        مراکز روانپزشکی و روان درمانی،

·        ناتوانی های جسمانی و حرکتی،

·        مراکز مشاوره، در درمان خصوصی،

·        در مراکز نگهداری سالمندان

در کارهای مربوط به ارتقا کیفیت سلامت شخص به پیوست شماره مربوط به رعایت اصول اخلاقی استانداردهای موسیقی درمانی. این استانداردهای موسیقی درمانی طراحی شده اند تا اینکه به موسیقی درمانگرها و دست اندر کاران موسیقی درمانی جهت ارائه خدمات موسیقی درمانی کمک کند تا اینکه کیفیت کار خود را ارتقاء بخشند. موسیقی درمانگرها از بهترین قضاوتهای حرفه ای خود برای اجرای این استانداردها استفاده خواهند کرد. از انجمن استانداردهای موسیقی درمانی برای درمان بیماریها و ناراحتیها و همچنین از کمیته های خاص، مخصوص افراد جامعه خواسته میشود که بصورت دوره ای این استانداردها را مورد بازبینی و نگرش قرار دهند، تا اینکه این استانداردها همیشه به روز باشد.

استانداردهای موسیقی درمانی بعنوان قوانینی  اندازه گیری کیفی خدمات، تعریف شده است. این استانداردها توسط انجمن موسیقی درمانی آمریکا  تهیه شده است.

رعایت این استانداردهای کلی به عنوان استانداردهای ویژه برای هر یک از موارد دهگانه موسیقی درمانی مطرح میباشند.اینها بعنوان طرحهای بیشتر استانداردهای کلی هستند و ارتباط تنگاتنگ با آنها دارند. این ارتباط نزدیک انعکاسی از شمارش سیستمی است که از طریق این مدارک مورد استفاده قرار می گیرد. این مقاله ابتدا استانداردهای عمومی که میبایست برای انواع موسیقی درمانی بکار رود،  مورد بررسی قرار گرفته، استانداردهای موسیقی درمانی در دنیا و در صورت وجود استاندارد موسیقی درمانی در ایران به تبیین آن می پردازد.

در ارائه خدمات موسیقی درمانی، موسیقی درمانگها یک روش عمومی که شامل:

1:  ارجاع و پذیرش.

2:  برآورد.

3:  برنامه ریزی برنامه.

4:  اجرا و انجام.

5:  مستند سازی.

6:  پایان خدمات (نتیجه گیری) را پیگیری می نمایند.

موسیقی درمانی عبارتست از استفاده خاص از موسیقی در خدمت به افراد با نیازهای متفاوت بهداشت روحی فیزیکی توانبخشی  آموزش اختصاصی  مراقبت از خود یا رشد شخصی.


منتشر شده

در

توسط

دیدگاه‌ها

2 پاسخ به “موسیقی درمانی در ایران”

  1. ترنم نیم‌رخ
    ترنم

    سلام
    مطالبتون خیلی خوبه
    خیلی ممنون میشم بگید منبعتون برای مطالبی که در رابطه با موسیقی درمانی، لجن درمانی و گل درمانی نوشتید چیه؟
    چون من در رابطه با درمانهای طبیعی برای پایان نامم دارم مطلب جمع آوری میکنم و نیاز به منبع معتبری برای این موضوعات دارم.
    خواستم ببینم اگر منبع شما کتاب یا یک منبع معتبر هست ازش استفاده کنم.

    1. زهرا مرادی نیم‌رخ
      زهرا مرادی

      باسلام.بسیار سپاسگزارم از حضور گرم شما…
      ممنونم از لطف و توجه شما نسبت به سایت ما…
      چون برای پایان نامتون میخواید و باید منبعتون دقیق و معتبر باشه متاسفانه اطلاع دقیقی ندارم که از چه کتاب یا مقاله ای این مطالب گرفته شده است چون همه جا اسم سایتی که این مطالب رو گذاشته میزنن…عین ما و نام کتاب و مقاله ای رو نمیزنن…
      امیدوارم که به خوبی و با یه نمره عالی پایان نامه ی خود را به اتمام برسانید…
      موفق باشید…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *