این شعر سروده ای از بنده ی حقیر است که در حقیقت اومدم یه خلاقیتی در سروده ام خرج دادم و اونم این هستش که اومدم با استفاده از جاذبه های گردشگری یزد یه شعر عرفانی و پندآموز مانندی رو سرودم و فکر نکنم که کسی زیاد اومده باشه از این خلاقیت ها در حوزه ی گردشگری به طور تلفیقی انجام بده.به هرحال امیدوارم از این شعر خوشتون بیاد و اگر از همه لحاظ تو شعرم کمی و کاستی وجود داشت از خوانندگان عزیز گردشگریمون و همچنین از افراد حوزه ی شعر و شاعری و ادبیات پوزش میطلبم.
کویر دل
در کویر دل قدم زنان میرفتم / دنبال باغی آباد در آن میگشتم
باغی که دولت عشق آباد کند / خانه ی دل چون ملک التجار کند
آتشکده ی دلم مرا پنداری داد / در دخمه ی عشق مرا کرداری داد
دلت را در آب خان غسلی بده / انبار کن و شش نگهبان در آن بنه
دلت را اعیان کن در خانه ی لاریت / آنرا نفروش حتی در بازار خانیت
دلت را بقعه ای کن به دوازده دوست / یک رکن آن دین هست که برای اوست
در زندان دل چون اسکندر ویرانگری کن / در مدرسه ی عشق چون ضیا دانشوری کن
گویند چو چخماق بکن دل را تو مانی / چو جامع مسجدی آنرا تو باقی
شاعر:زهرا مرادی
ته سروده: از دوستان عزیز خواهشمندم که اگر از این سروده میخواهند در جایی استفاده کنند لطفا حقوق معنوی و شرعی شاعر این سروده که بنده ی حقیر میباشد و همچنین منبع این سروده که سایت حقیر ما نیز میباشد،حفظ شود.
من بابت تاریخش نمره 20، شعر 12، تلفیق 17
شعرش وزن نداشت و قاعدتا مسجع نیست
تلفیق که عالی بود ولی به لحاظ ادبی نمرش میاد پایین
به طور کل ایده جالبی بود. عاشق ایده های خاص هستم. آفرین
باسلام و عرض ادب خدمت شما
بسیار سپاسگزارم از حضور همیشگی شما در سایت ما…
ممنونم از نمره های شما و باز خداروشکر معدلم با این نمره هایی که شما دادید بالای 16 شدش…
موفق باشید…