گردشگری ایران

گفتگوی خواندنی با سه توریست در ایران

گفتگو با سه توریست در ایران

 

كريس: من فكر مي‌كنم يكي از مشكلاتي كه ورود گردشگر به كشور شما را با سختي مواجه مي‌كند، صدور ويزاست. صدور ويزا براي ما كه براي دوره كارآموزي اقدام كرده بوديم، كار سختي نبود اما من در سفارت برلين شخصي را ديدم كه ويزاي توريستي‌اش دچار مشكل شده بود و نمي‌توانست سفرش را آغاز كند. شايد اين سختگيري‌ها هم باعث شده باشد توريست‌ها از آمدن به كشورهايي كه در بدو ورود سختگيري را آغاز مي‌كنند منصرف شوند
سارا: من به كشورهاي زيادي سفر كرده‌ام و چيزهاي زيادي ياد گرفته‌ام. با مسائل كشورهاي ديگر و فرهنگ‌هاي آنان خودم را سازگار مي‌كنم. من خودم سفر به اين كشورها را انتخاب كرده‌ام و مي‌دانم كه خيلي مهم است كه به قوانين اين كشورها احترام بگذارم و چون از قبل درباره اين كشورها مطالعه داشتم، مي‌دانم كه در آن كشورها بايد چه كنم و چگونه رفتار كنم. هيچ دليلي بر نگراني‌ام وجود ندارد و تقريبا آداب و رسوم مردم اين كشورها را مي‌شناسم
يان: من چيز زيادي درباره ايرانيان و فرهنگ ايراني نمي‌دانستم. فقط مي‌دانستم اينجا كشوري اسلامي است و اين براي من جديد بود، چون قبل از اين در كشوري اسلامي نبودم. من شنيده بودم كه ايران كشوري خطرناك است و اين براي من كافي نبود، چون من به رسانه‌ها اعتماد ندارم. رسانه‌ها هميشه وقايعي را مطرح مي‌كنند كه پر از كليشه است و من مي‌خواستم خودم مردم ايران را از نزديك ببينم و با آنها مواجه شوم اينكه مردم در كشوري مي‌توانند به راحتي در خيابان با توريست خارجي ارتباط برقرار كنند و آنها را مورد لطف قرار مي‌دهند نشانه خوبي از فرهنگ مردم اين كشور است
گردشگران خارجي شايد از اين به بعد بيشتر ايران را به عنوان مقصد گردشگري شان انتخاب كنند، مقصدي كه شايد قرار است با وسيع كردن امكانات و تسهيلات، راه ورود ‌ميهمانان خارجي را باز كند و شاهد تبادل فرهنگ‌هاي گوناگون با اقوام گوناگون باشيم. صنعت گردشگري در كشور ما سال‌هاست كه تنها نامي از آن به جا مانده و هيچ اتفاق جديد و تاثيرگذاري در اين حوزه نيفتاده است، اتفاقي كه باعث شود ايران، يكي از چند كشور كهن دنيا، هم سنگ تمدن‌هاي قديمي دنيا، در رديف كشورهاي مورد علاقه بازديد گردشگران شود، گردشگراني كه سال‌هاست نام ايران را از ليست سفرهاي جذاب‌شان دور كرده‌اند. سياست‌هاي سازمان متولي گردشگري در ايران در دولت جديد در حال تغيير است، تغييراتي كه فعالان اين حوزه اميدوارند گام مثبتي به واسطه آنها برداشته شود. به بهانه تغيير نگاه متوليان گردشگري در ايران و انتظار ايرانيان براي ورود گردشگران خارجي با چند دانشجوي آلماني كه براي گذراندن دوره كارآموزي شان ايران را انتخاب كرده‌اند، به گفت‌وگو نشستيم.
دانشجويان دختر و پسري كه با وجود شنيدن اخباري نگران‌كننده و منفي از ايران، همچنان اين كشور را براي گذراندن دوره تحصيلي خود برگزيدند، شايد همه هدف‌شان هم گرفتن مدرك از دانشگاه‌هاي ايران نبوده باشد كه مسلما دانشگاه‌هاي معتبرتر در دنيا وجود دارد كه به گفته خودشان ديدن اين سرزمين از نزديك برايشان جالب توجه‌تر بود و با اين سفر قصد داشتند كنجكاوي‌هايشان را درباره سرزميني كه جز خبر منفي از آن نشنيده بودند، برطرف كنند. يان، سارا و كريس، آلماني‌هاي ايران دوستي كه كارآموز كميته ‌IAESTE وابسته به دانشگاه تهران هستند، را به طور اتفاقي در يكي از خيابان‌هاي تهران در حال خستگي در كردن در آبميوه‌فروشي در شمال تهران ديدم و براي اين گفت‌وگو از آنها دعوت كردم. در گپي دوستانه كه بيش از يك ساعت بود از خونگرمي ايراني‌ها و رسم عجيب ‌ميهمان‌نوازي‌شان گفتند. آنها توريست‌هاي كوله به دوشي‌اند كه ايران از نگاه آنان بهترين مقصد گردشگري براي توريست‌هايي شبيه خودشان است.
 
شما كارآموزاني هستيد كه در ايران به گذراندن دوره‌تان مشغول شديد. چرا از ميان 80 كشوري كه عضو اين كميته‌اند، ايران را انتخاب كرديد؟
يان: ‌من كشورهاي زيادي را براي گذراندن دوره كارآموزي‌ام ديده‌ام، اما مي‌خواستم كارآموزي‌ام حتما در كشوري خارجي باشد. ولي ايران را به اين دليل انتخاب كردم كه نقل قول‌هاي زيادي درباره اين كشور شنيده بودم. رسانه‌ها تبليغ مي‌كردند كه ايران كشور امني نيست و از خيلي از اطرافيانم شنيده بودم كه ايران خطرناك است و پيشنهاد مي‌كردند از رفتن به اين كشور منصرف شوم. اين حجم تبليغات منفي باعث شد كنجكاوي‌ام درباره ايران زياد شود و دلم بخواهد از نزديك اين كشور به ظاهر خطرناك را ببينم.
شنيده هايتان به واقعيت نزديك بود؟ ايران را چقدر خطرناك ديديد؟
يان: آنچه در اينجا ديدم با آنچه شنيده بودم تفاوت‌هاي زيادي داشت و تقريبا شباهتي نداشت. از اينكه به ايران آمدم راضي‌ام.
سارا: من واقعا دلم مي‌خواست به هر نحوي كه شده به ايران بيايم. دوست داشتم كارآموزي‌ام را اينجا بگذرانم. من خيلي كنجكاو بودم به آسياي مركزي بيايم، هند، پاكستان و ايران را ببينم. به همين دليل براي گذراندن كارآموزي در اين منطقه اقدام كردم. وقتي در هند و پاكستان بودم چيزهاي خوبي درباره ايران شنيدم كه من را كنجكاو كرد كه حتما به ايران بيايم.
چه چيزهاي خوبي درباره ايران شنيدي؟
اينكه مردم ايران واقعا خوب، مهربان و ‌ميهمان نوازند. فرهنگ ايراني جالب است و كشوري ديدني است.
درباره تبليغات منفي كه درباره ايران وجود دارد چه مي‌گوييد؟ از تاثيرگذاري‌اش در اذهان عمومي بگوييد.
سارا: درباره ايران، مسائل منفي و تبليغات ضد ايران را وقتي در اروپا بودم زياد مي‌شنيدم. ولي من هيچ‌وقت به آنها اعتماد نكردم و باورشان نكردم.
كريس: من هميشه سعي كردم ميان مسائلي كه درباره ايران مي‌شنوم آنچه در رسانه‌ها مي‌شنوم و آنچه خودم درباره فرهنگ ايراني ديدم و خواندم تفاوت قائل شوم و تنها به شنيده‌هايم اكتفا نكنم.
بيشتر مردم ترجيح مي‌دهند آنچه از رسانه‌ها مي‌شنوند را باور كنند. خبرهاي خوبي از خاورميانه به ويژه ايران در رسانه‌هاي كشورهاي ديگر شنيده نمي‌شود.
يان: ‌درست است. مردم در كشورهاي مختلف سعي مي‌كنند به رسانه‌ها اكتفا كنند و هرچه مي‌شنوند را باور كنند. اما درصدي از آنها هم هستند كه برايشان مهم است آنچه را كه درست است باور كنند.
شما در اين كشور دانشجو هستيد، اما قطعا ايران را گشته‌ايد. نظرتان درباره اين كشور چيست؟ با وجود شنيدن مسائل منفي درباره ايران، دوست داشتيد به ايران بياييد، در اين هفته‌ها كه در ايران بوديد چه ديديد؟
كريس: من 3 يا 4 روز به اصفهان رفتم، به شيراز رفتم و پرسپوليس را ديدم. به گرگان رفتم و درياي خزر را ديدم. در خيابان با مردم مواجه شدم، مردمي كه با من خيلي مهربان بودند و با وجودي كه من را نمي‌شناختند سلام مي‌گفتند و ابراز محبت مي‌كردند. ما را به پارك دعوت مي‌كردند، با ما حرف مي‌زدند. در اصفهان و شيراز بناهاي عجيب و زيبا ديدم، مسجد‌هاي مختلف، ميدان نقش جهان، پل‌ها و برج‌هاي زيادي ديدم. اسم‌هاي همه‌شان را به ياد نمي‌آورم. هزاران عكس از اين شهر گرفتم. اين نخستين باري است كه من به ايران مي‌آمدم اما قطعا آخرين بار نخواهد بود.
قبل از اينكه به ايران بياييد چقدر فرهنگ ايراني و مردم ايران را مي‌شناختيد؟ فكر مي‌كرديد كه من دارم به ايران كشور خطرناكي مي‌روم و قرار است با مسائلي خطرناك مواجه شوم؟
يان: بله، من قبل از شروع سفرم به ايران 5 سال كلاس كاراته رفتم تا بتوانم از خودم دفاع كنم. (شوخي) نه واقعا من چيز زيادي درباره ايرانيان و فرهنگ ايراني نمي‌دانستم. فقط مي‌دانستم اينجا كشوري اسلامي است و اين براي من جديد بود، چون قبل از اين در كشوري اسلامي نبودم. من شنيده بودم كه ايران كشوري خطرناك است و اين براي من كافي نبود، چون من به رسانه‌ها اعتماد ندارم. رسانه‌ها هميشه وقايعي را مطرح مي‌كنند كه پر از كليشه است و من مي‌خواستم خودم مردم ايران را از نزديك ببينم و با آنها مواجه شوم. اگر مي‌خواهيد از من به عنوان يك توريست بشنويد بايد بگويم ايران جايي نيست كه توريستي باشد. اگر توريست در معناي واقعي خودش بخواهد مقصد توريستي انتخاب كند، پراگ را انتخاب مي‌كند. پراگ، يك مركز توريستي است. مردم آنجا مي‌خواهند بهترين‌ها را نشان شما دهند و هيچ اثري از فرهنگ اصيل مردم نيست. مردم در حالتي نمايشي به سر مي‌برند. اين از آنچه در ايران ديديم خيلي دور و متفاوت است. مردم در اينجا شبيه خود واقعي‌شان هستند و اين براي من خوشايند‌تر است تا ديدن چيزي تصنعي.
سارا: در واقع اين نگاه در اين كشورها از فرهنگ اصلي مردم به دور است و مردم تلاش مي‌كنند كه براي جذب توريست، رفتارهايشان را تغيير دهند و جذاب‌تر به نظر بيايند. در واقع آنچه بروز مي‌دهند خود واقعي‌شان نيستند. در اين كشورها همه‌چيز براي توريست‌ها ساخته شده و برخي توريست‌ها مثل ما ترجيح مي‌دهند به جاي برنامه سازمان يافته گشت و گذار توريستي، به چرخيدن در شهر و ديدن مردم و حرف زدن با آنها بپردازند و از چارچوب ايجاد شده برايشان براي لذت بردن از شهر خارج شوند. در شهري چون پراگ كه براي خيلي توريست‌ها جذابيت زيادي دارد اين خروج از برنامه و سركشي‌هاي توريست‌ها خيلي محتمل نيست و بايد در همان چارچوب راه برويد تا به شما خوش بگذرد. اما در كشورهايي چون ايران كه از اين چارچوب‌ها شايد خيلي خبري نباشد به راحتي مي‌توان در دل مردم كوچه و بازار رفت و از نزديك با فرهنگ اصلي مردم آشنا شد.
فكر مي‌كنيد اين سازمان يافتگي و رفتارهاي مردم در شهرهايي كه جذب توريست بالايي دارند نوعي نمايش است؟
سارا: بله، شبيه نمايش مي‌ماند. نمايشي كه مجبوريد در قالب برنامه‌يي كه شايد به آن علاقه زيادي هم نداشته باشيد حركت كنيد و اين كسل‌كننده است.
اما خيلي از مردم برخلاف شما فكر مي‌كنند. آنها اين مسائل را جزو نكات مثبت اين سفرها مي‌دانند.
بله، ولي من فكر مي‌كنم خيلي از كشورها كه ايزوله‌تر هستند و محلي براي اين گونه توريست‌هاي سازمان يافته نيستند، مي‌تواند محلي باشد براي ورود توريست‌هايي شبيه ما. كساني كه بيشتر به قصد ديدن مردم و فرهنگ كشورها به آنجا مي‌روند تا ديدن صرف ساختمان‌ها و جاذبه‌هاي ديگر.
زیست بوم
شما فكر مي‌كنيد ايران با ويژگي‌هايي كه دارد، پتانسيل جذب توريست را داشته باشد؟
كريس: ايران از تاريخ عظيمي برخوردار است، موارد زيادي براي نشان دادن دارد و قطعا از پتانسيل بالايي براي ورود توريست‌ها برخوردار است.
بايد بگويم ايران بيش از 7 هزار سايت تاريخي دارد در كنار اين آثار، جاذبه‌هاي طبيعي هم در اين كشور وجود دارد، از جنگل‌هاي شمال ايران تا صحراهاي مركز كشور. اما من فكر مي‌كنم در مقايسه با قابليت‌هاي ما، صنعت توريسم در كشور ما داراي ضعف‌هايي است، از نگاه شما براي كشوري با اين حجم پتانسيل چه مي‌توان كرد؟
در كشور من، آلمان افراد بازنشسته‌يي كه مي‌خواهند سفر كنند، دوست دارند در سفرهايي سازمان يافته وارد شوند. آنها به اين ترتيب وارد شهرها مي‌شوند و برايشان مهم است كه همه‌چيز روي روال منظم خودش باشد، اتوبوس‌ها سروقت دنبال‌شان بيايد، وسايل و امكانات جابه‌جايي درون شهري، پرواز، همه و همه سروقت و با نهايت دقت و وسواس انجام شود و هركدام از اينها اگر دچار مشكل شود نظرشان راجع به آن كشور به هم مي‌ريزد. آنها طاقت ديدن بي‌نظمي را ندارند. من فكر مي‌كنم اين امكان وجود دارد كه براي اين دسته از افراد در ايران امكانات خاصي فراهم شود، فقدان تجهيزات منظم در كشور شما براي اين دسته از افراد و توريست‌ها وجود دارد. اما دسته‌يي ديگر از توريست‌ها هستند كه دانشجويي سفر مي‌كنند و در واقع توريست‌هايي هستند كه دنبال ماجراجويي‌اند و برنامه‌هاي گروه اول برايشان مهم نيست. اين گروه كه مي‌توان بر آنها نام توريست‌هاي كوله به دوش گذاشت، نگاهي متفاوت از گروه اول دارند كه ما به عنوان كساني كه در گروه دوم جاي داريم، فكر مي‌كنيم ايران مقصد گردشگري مناسبي براي گروه كوله‌پشتي دارها باشد. اما شايد بهتر باشد كه كشور شما شروع كند به پخش كردن يكسري تبليغات درباره جاذبه‌هاي كشورش تا مردم دنيا دايم تبليغات منفي نشنوند و باب آشنايي با ايران هم باز شود.
كريس: من فكر مي‌كنم يكي از مشكلاتي كه ورود گردشگر به كشور شما را با سختي مواجه مي‌كند، صدور ويزاست. صدور ويزا براي ما كه براي دوره كارآموزي اقدام كرده بوديم، كار سختي نبود اما من در سفارت برلين شخصي را ديدم كه ويزاي توريستي‌اش دچار مشكل شده بود و نمي‌توانست سفرش را آغاز كند. شايد اين سختگيري‌ها هم باعث شده باشد توريست‌ها از آمدن به كشورهايي كه در بدو ورود سختگيري را آغاز مي‌كنند منصرف شوند.
چه كشورهايي مثل ايران در ليست كنجكاوي‌هاي شما بودند كه مي‌خواستيد يا مي‌خواهيد به آنجا سفر كنيد؟ كشورهايي كه فكر مي‌كنيد شايد خطرناك هم باشند؟
كريس: من دوست دارم به آفريقا سفر كنم.
سارا: من دوست دارم به افغانستان بروم، زماني كه مي‌خواستم به پاكستان سفر كنم، هم همان حرف‌ها را شنيده بودم كه اينجا خطرناك است و نبايد ريسك كرد. اما وقتي به آنجا رفتم، به اندازه كشورهاي ديگر جهان امن بود و از بودن در آن كشور لذت بردم. شبيه اين حرف‌ها را درباره ايران و افغانستان شنيدم. ايران را كه ديده‌ام، دوست دارم افغانستان را هم ببينم.
 
كشورهاي خاور ميانه براي زنان محدوديت‌هاي بيشتري به همراه دارد و شايد جاي خطرناك‌تري باشد براي آنان تا مردان. شما به عنوان دختري كه تنها به اين كشورها رفته‌ايد، نگراني در اين خصوص نداشتيد؟ با نوع پوشش زنان و اجباري بودن حجاب در كشورهاي اسلامي چطور كنار آمديد؟
من فكر مي‌كنم اين مساله بزرگي نيست. من به كشورهاي زيادي سفر كرده‌ام و چيزهاي زيادي ياد گرفته‌ام. با مسائل كشورهاي ديگر و فرهنگ‌هاي آنان خودم را سازگار كنم. من خودم سفر به اين كشورها را انتخاب كرده‌ام و مي‌دانم كه خيلي مهم است كه به قوانين اين كشورها احترام بگذارم و چون از قبل درباره اين كشورها مطالعه داشتم، مي‌دانم كه در آن كشورها بايد چه كنم و چگونه رفتار كنم. هيچ دليلي بر نگراني‌ام وجود ندارد و تقريبا آداب و رسوم مردم اين كشورها را مي‌شناسم و سعي مي‌كنم با آنها به خوبي برخورد كنم تا دچار مشكل نشوم. اما اگر كسي به كشوري سفر كند و از فرهنگ و رسوم مردم آن كشور اطلاعي نداشته باشد، به مشكل برمي‌خورد.
چطور با مساله نوع خاص پوشش كشورهاي اسلامي كنار آمديد؟ در شهر هيچ مشكلي براي نوع پوشش شما كه مسلما به پوشيدن آن عادت نداريد، ايجاد نشد؟ هيچ‌وقت تذكري از پليس نداشتيد؟
در اماكن عمومي همان پوششي را داشتم كه مردم شما داشتند و از اين بابت مشكلي برايم پيش نمي‌آمد. اما در اماكني چون دانشگاه يك بار به مشكل برخوردم و آنهم به اين دليل بود كه نمي‌دانستم پوشش دانشگاه با خيابان فرق مي‌كند. اما الان مي‌دانم.
شگفت‌انگيز‌ترين جايي كه در ايران ديده‌ايد و بعدها با شنيدن نام ايران تصويرش را در ذهن خواهيد داشت كجاي ايران است؟
كريس: گفتنش سخت است، ايران براي من پر از شگفتي بود. اما يزد، براي من جايي بود كاملا متفاوت از اروپا. شهري صحرايي شبيه يك پازل بزرگ، پر از معماري‌هاي بي‌نظير. از سوي ديگر هفته پيش هم به گرگان رفتم و درياي خزر را از نزديك ديدم. 4 ساعت فاصله با دريا، يك ساعت فاصله با صحرا، محصور شده بوديم در ميان كوه و جنگل و دريا. فكر مي‌كنم ايران پر است از مناظر طبيعي با تفاوت‌هاي زمين تا آسمان.
سارا: من هنوز سفرهايم را آغاز نكرده‌ام، جز قزوين و تهران شهري ديگر از ايران را نديده‌ام. قرار است بعد از دوره كارآموزي‌ام 5 هفته را در سفر باشم. هرجا را كه بتوانم خواهم ديد. فقط شهرهاي بزرگ نيستند كه دوست دارم ببينم حتما به شهرهاي كوچك هم سر خواهم زد.
يان: من فقط به اصفهان رفتم. به دليل تعريف‌هاي زياد كريس و پيشنهادش حتما به يزد هم خواهم رفت. من اصفهان و تهران را دوست داشتم. به همين دليل نمي‌توانم بگويم كجاي ايران براي من جذاب‌تر بوده. در تهران به برج ميلاد، به كاخ گلستان و نياوران رفتيم. به بازار رفتيم. كه در نوع خود بي‌نظير بود مخصوصا جمعه بازار چهار راه استانبول. اما ما بيشتر دوست داريم در خيابان‌ها بگرديم. دوست داريم با مردم ارتباط برقرار كنيم. يكي از دوستان‌مان گفته بود وقتي در شيراز بوده يكي از اهالي شيراز او را به صرف بستني دعوت و او را با ماشين شخصي خودش به پرسپوليس برده بود. اين رفتارها و مهرباني‌ها براي ما جالب و جذاب است.
 
پيشنهادي براي پيشرفت امر گردشگري در ايران داريد؟
كريس: پيشنهاد من اين است كه براي موزه‌ها توضيحات انگليسي بگذاريد تا توريست‌هاي خارجي بتوانند از آنها استفاده كنند. از سوي ديگر سايت‌هاي تاريخي چون پاسارگاد يا پرسپوليس با اين قدمت، بايد براي باستان شناسان اهميت زيادي داشته باشد شما مي‌توانيد از اينگونه توريست‌ها هم داشته باشيد.
اگر قرار باشد پيشنهادات شما در موزه‌ها و سايت‌هاي تاريخي اعمال شود و به استاندارد جهاني نزديك‌تر شود قطعا بليت ورودي اين جاذبه‌ها هم زياد مي‌شود و به جاي پرداخت 15 هزار تومان پول شايد مجبور شويد 20 يا 30 يورو مانند موزه‌هاي اروپايي پرداخت كنيد. آيا حاضريد چنين پولي را پرداخت كنيد؟
كريس: اين به نظرم يك چرخه است كسي بايد شروع به جذب كردن مردم بيشتري كند اين كار بايد از جايي شروع شود. من حاضرم پول بيشتري پرداخت كنم براي ديدن جاهاي تاريخي با استانداردهاي بالاتر.
سارا: اما اكثريت مردم نمي‌دانند چنين جايي وجود دارد. مساله اصلي اين است اول بايد مردم اين كشور و جاذبه‌هايش را بشناسند. اطلاعاتي كه به رسانه‌ها وابسته نيستند بايد بين مردم پخش شوند. تبليغات دهان به دهان از طريق مردمي كه به اين كشور مي‌آيند هم مي‌تواند تاثيرگذار باشد.
برخي از آدم‌ها فكر مي‌كنند ايراني‌ها هنوز آمادگي پذيرش ‌ميهمانان خارجي را ندارند. هنوز نمي‌تواند تبادل فرهنگ بين اين قوم و اقوام ديگر رخ بدهد. شما اين حرف را تاييد مي‌كنيد؟
يان: ‌مسلما تاييد نمي‌كنيم. هيچ‌وقت چنين چيزي را در اين كشور نديدم و حس نكردم. اينكه مردم در كشوري مي‌توانند به راحتي در خيابان با توريست خارجي ارتباط برقرار كنند و آنها را مورد لطف قرار مي‌دهند نشانه خوبي از فرهنگ مردم اين كشور است. مثلا كسي كه حاضر شده دوست مار ا به پرسپوليس ببرد نشانه لطف او بوده، ايراني‌ها خيلي خيلي مهربانند و اتفاقا پذيرش ‌ميهمان خارجي را دارند. آنها بسيار كمك‌كننده ظاهر مي‌شوند.
سارا: من فكر مي‌كنم علاوه بر ويژگي‌هايي كه دوستانم گفتند، آنها خيلي تحصيل كرده و فرهيخته‌اند.
كريس: ‌اول سفرم وقتي رفتار مهربانانه ايراني‌ها را مي‌ديدم، برايم عجيب بود و با شنيدن حرف‌هايشان احتياط مي‌كردم. اما بعدها كه فهميدم اين جزيي از فرهنگ آنهاست برايم از شگفتي درآمد.
 
وقتي كه دوره كارآموزي‌تان تمام شود و به كشورتان برگرديد. احتمال اينكه بار ديگر براي سفر به ايران بياييد چقدر است؟
سارا: احتمالش زياد است كه دوباره به ايران بيايم.
كريس: من هنوز نتوانسته‌ام قسمت‌هاي زيادي از ايران را ببينم. دوست دارم كه در سفري ديگر اين كار را انجام دهم. در ايران اينگونه سفر رفتن بسيار ساده است، به راحتي سوار اتوبوس مي‌شويد و بليت سفر را مي‌گيريد و عازم هر گوشه‌يي از ايران كه بخواهيد مي‌شويد.
يان: من هم دوست دارم سفري كوله پشتي وار به ايران داشته باشم. يادم است سفري بدون برنامه به پلنگ‌دره داشتيم. اين تجربه بسيار خوبي براي من بود. كساني كه برنامه اين سفر را ريخته بودند پر از استرس بودند. وسط جنگل اتوبوس ميان گل‌ها گير كرد و موتور خراب شد وقت زيادي از مسافران گرفته شد و در نهايت مجبور شديم اتوبوس را هل دهيم اما در نهايت كوله‌هايمان را برداشتيم و به رودخانه زديم. اين براي من تجربه بزرگي بود، دانشجوهاي كوله به دوش مي‌توانند از پس اين تجربه‌ها برآيند. ما به دليل خراب شدن ماشين به آبشار نرسيديم، مسلما توريست‌هاي بازنشسته‌يي كه دوست دارند همه‌چيز سر جايش باشد از سفرهاي اينچنيني خاطره خوبي نخواهند داشت.
خاطره جالب يا خنده‌داري از اين كشور و مردمش داريد؟
سارا: ‌فقط مي‌توانم بگويم مردم اينجا خيلي بامزه و شوخ هستند، هيچ‌وقت در عمرم اينقدر از شنيدن شوخي‌ها و جوك‌هايشان نخنديده بودم.
يان: خاطره‌يي كوتاه بگويم، در اتوبوس بودم و مي‌خواستم به ايستگاه مترو بروم. هيچ كس در اتوبوس انگليسي بلد نبود و 4 نفر من را تا ايستگاه مترو همراهي كردند وقتي در خيابان راه مي‌رفتم حس مي‌كردم 4 بادي‌گارد دارم كه تا مترو من را همراهي كردند. الان برايم جالب است اما اين جريان نشان از اين مي‌داد كه با وجود اينكه زبان من را بلد نبودند اما حاضر شدند با من تا ايستگاه مترو بيايند و راهنمايي‌ام كنند.
وقتي سال‌ها بعد از ايران ياد كنيد، چه حسي از شنيدن نام ايران سراغ شما مي‌آيد ؟
كريس: لحظات زيبايي كه در اينجا سپري كردم، خاطرات خوابگاه دانشگاه و مردم خوبي كه در اينجا ديدم‌شان.
سارا: من مي‌خواهم در پايان از شما سوال كنم چرا دوست داريد صنعت توريسم‌تان پيشرفته شود و اصرار داريد به ورود گردشگر به كشورتان؟ چرا اينقدر برايتان مهم است كه توريست داشته باشيد؟
توريست‌ها در صنعت گردشگري تعريف مي‌شوند. كشور ما قابليت پرورش اين صنعت را دارد و مي‌تواند بيشتر از اينها صنعت گردشگري‌اش را رشد و توسعه دهد. ما مي‌دانيم كه در كشورمان چه داريم اما نقاط ضعفي وجود دارد كه بايد برطرف شوند. اين صنعت درآمد بالايي دارد و علاوه بر درآمدش نگاه جهاني را نسبت به كشورمان تغيير مي‌دهد. اينكه مردم دنيا بايد بيايند و از نزديك كشور و فرهنگ ما را ببينند، در خيلي موارد، ديد منفي جهاني را نسبت به خودمان تغيير مي‌دهيم. خيلي از كشورها فكر مي‌كنند ايراني‌ها همان عرب‌ها هستند و خيلي اوقات ما را با عراق اشتباه مي‌گيرند. ما بايد اين ذهنيت را تغيير دهيم.
يان: همان طور كه قبلا هم گفتم شما بايد به هردو دسته توريست‌ها توجه كنيد، كوله پشتي دارها و بازنشسته‌هاي منظم. كشور شما جاذبه‌هاي زيادي براي كوله پشتي دارها دارد اما براي بازنشسته‌هاي منظم بايد تسهيلاتي ايجاد كنيد تا آنها هم ايران را به عنوان مقصد گردشگري انتخاب كنند.
سارا: نكته مهم اين است كه توريست‌هاي كوله پشتي به دوش براي كشور شما درآمدي به همراه ندارند. آنها تنها مي‌توانند تبليغات خوبي براي كشور شما باشند و تصوير خوبي از كشور شما را به ديگران معرفي كنند و پاي بازنشسته‌هاي منظم را به كشورتان باز كنند. يان: مسلما بازنشسته‌ها پول را به كشور شما خواهند آورد و آنها هستند كه مي‌توانند 20 يورو پول بدهند تا موزه‌ها را ببينند.
اينكه كشورهاي اسلامي چون كشور ما داراي محدوديت‌هايي براي توريست‌هاي خارجي باشد به نظر شما مساله بزرگي است؟ مسائلي مانند حجاب زنان يا ممنوع بودن نوشيدن مشروبات الكلي.
سارا: خيلي از افراد هستند كه صرفا براي تفريح و سرگرمي و خوشگذراني به سفر مي‌روند. اما افرادي هم هستند كه دوست دارند به كشف فرهنگ‌هاي مختلف بروند و تنها اين است كه برايشان مهم است. براي اين دسته از افراد اهميتي ندارد كه اگر نوشيدني الكلي نبود يا مجبور به پوشيدن لباس‌هاي خارج از عرف خود شوند، مهم اين است كه به هدف‌شان در آن كشور برسند.
يان: آنچه براي من در ايران جالب بود، اين بود كه آمار دانشجوهاي دختر در ايران بيشتر از پسران است. اين تفاوت‌ها را در رشته‌هاي مهندسي بيشتر مي‌بينيم. ما شنيديم كه در ايران دختران را درباره يكسري از رشته‌ها محدود كرده‌اند.
در رشته‌هايي چون مهندسي معدن محدود شده‌اند. خبر داريد كه ما دولت جديد انتخاب كرده‌ايم، اطلاعاتي از رييس‌جمهور فعلي و قبلي ما داريد؟
مي دانيم كه رييس‌جمهور فعلي شما ليبرال‌تر و روشنفكرتر از رييس‌جمهور قبلي‌تان است. ما در ابتدا فكر مي‌كرديم هر كسي كه در ايران غير روحاني است قاعدتا بايد روشنفكرتر باشد، اما با شناختي كه از اين دو نفر به دست آورديم فهميديم كه اشتباه فكر مي‌كرديم.
منبع :پایگاه خبری زیست بوم

منتشر شده

در

توسط

دیدگاه‌ها

3 پاسخ به “گفتگوی خواندنی با سه توریست در ایران”

  1. اجاره سوئیت مبله در شیراز نیم‌رخ
    اجاره سوئیت مبله در شیراز

    سایت خوبی دارین

    1. زهرا مرادی نیم‌رخ
      زهرا مرادی

      باسلام و عرض ادب…
      بسیار سپاسگزارم از حضور گرم شما…
      ممنونم از حسن توجه و لطف شما نسبت به سایت ما…
      سلامت و موفق باشید…

  2. سريال کره اي نیم‌رخ
    سريال کره اي

    هر سوالی رو نباید از توریست ها پرسید…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *