گویش خراسان رضوی

 

 

 

سرزمین خراسان را اقوام چندی است با زبان‌ها ، لهجه‌ها و گویش‌های گوناگون که برخی از آن گویش‌ها و وجه‌ها برای مردم امروز نا آشناست.  همان زبان و لهجه‌ای که تا نیم قرن پیش ، پدرانمان با آن سخن می‌گفتند ، مردم امروز، آن را از یاد برده اند. لهجه و لغاتی که در محلات مرکزی و پایین شهر آخرین روزهای دوران حیات خود را میگذراندند تا به تاریخ بپیوندد. بدن جهت در این گفتار علاوه بر اشاره به ساختار زبان و گویش‌های زبان و گویش‌های رایج در شهر مشهد واژه‌های قدیم عامیانه و محلی مشهدی را جهت تلطیف بحث به صورت گذرا مرور می‌کنیم.

جستار در ساختار زبان مردم مشهد بین گر این موضوع است که مردم مشهد به زبان فارسی سخن میگویند و گویش آنها با واژه‌های داری آمیختگی فراوانی دارد. زبان فارسی داری به نقل از بسیرو از زبان شناسان اروپایی و ایرانی در خراسان قدیم تولد یافت است . فارسی داری دنبال پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی است که از اواسط قرن نهم هجری در خراسان قدیم به عنوانه زبان اصلی به شکل امرزین ، رایج گشت. در بررسی زبان‌های رایج و گویش‌های محلی در حوزه شهرستان مشهد می‌توان در یک دست بندی کلی آنها را تقسیم کرد . زبان‌های رایج در شهرستان مشهد به تفکیک بخشها عبارتند از :

در مشهد مقدس : زبانهای فارسی – ترکی و کردی

در بخش مرکزی : زبان‌های فارسی – ترکی و کردی

در بخش احمد آباد : زبان‌های فارسی – ترکی و کردی

در بخش رضوی : زبان‌های فارسی – ترکی در بخش طرقبه : زبان‌های فارسی – ترکی در بخش کلات : زبان‌های ترکی – فارسی و کردی – عربی و لری

کثرت زبانهای رایج در شهرستان مشهد را می‌توان به تنوع قومی – فرهنگی این شهرستان که متاثر از مهاجرت‌های سیاسی و شرایط اقتصادی این شهرستان است ، نسبت داد. در ادامه به برخی از واژه‌های رایج در شهر مشهد که در فرهنگ عامیانه این دیار اهمیت داشته اند اشاره میشود:

آقا میرزا : شوور خواهر          اتینا : شاه بخشی و ولخرجی

عالم شنگه : غوغا ، هیاهو ، داد و بیداد       الندشت : وصی و بی سر و ته

انگول: انگولک          ایاس : سرما و یخبندان

ایماق : عامی و روستایی، خنگ            باجی : خواهر

بانوج : نوعی گهواره           بجل : سه قاب

بخت : پروا          بزون قره : مارمولکه درشت

بل بشو : بی نعزم ، بی قانونی ، درهم و برهم        بلغور : ریز دانه

بللتو : دست به سر کردن کسی بیده : علوفه خشک کرده برای دام

پخمه: ساده لوح       پشنگ : ترشح شدن آب به طور نا خواسته

پلشت : نحسی ، بد بیاری      پنگال : پنجه ، چنگ انداختن

پی زی : نهی گاه     تاس : کازه فلزی از مس یا روی

تلمبو : تلّ آب       نوخ توخ : تکه تکه شدن

تشله : تیله ، گوی شیشه‌ای یا سنگی برای بازی      تنسگل : میوه‌ای که از پیوند آلو و زرد آلو به دست می‌آید

تیل : طالبی    جوبه : لباس ضخیم

جل جل : وول زدن ، جا به جا شدن بی جهت     جفنگ : حرف بی معنی و بی سر و ته که کسی آن را نمیفهمد

جوز : گردو    چاخو : چه خالی کن      چخ : لانه کبوتر

چخ چخ : گپی زدن ، به شادی و خواند گفت و گوی کردن       چقک : گنجشک

چوری : النگو   چو :شایعه پراکندن

خفتی : سینه ریز            خول مدنگ : آدم کم عقل

خوش : مادر شوهر ،  مادر زن      دلنگون: آویزان

دسداس : آسیای سنگی زمخت: طعم گاز در میوه‌ها و خوراکیها

زنج : شیرابه ، صمغ درختان     زیپو : بی رمق ، بی مایه ، آبکی زینه : پلّه ، رازینه      ساخ : طور ، گونه

سارق: کیسه       سوسلنگ: قد کوتاه و لاغر

قب قب : زیر جناق     قم پز : بلوف زدن ، خالی بند

قوروت : کشک      کال : کانال ، مسیل

کلپاسه : مارمولک     لمبه : نرم و ملایم

لنج : باقیمانده میوه‌های درختی      لهرم: شراره عطسه

ملاق : پشتک . کله ملاق : پشتک وارو     وخی : برخیز، پاشو

هم زلف : لقب شهر خواهر‌ها به یکدیگر        یره : تو ، اشاره به شخص مفرد

By زهرا مرادی (مدیر سایت)

من یک آدم کاملا عادی و معمولی هستم که عشق به کشورم ایران و گردشگری آن دارم که این عشق باعث شد این سایت را در سال ۱۳۹۲ با دوست عزیزم و یک تن از عزیزانم (حامی همیشگی این سایت) ، راه اندازی کنم.این سایت به هیچ نهاد دولتی، سازمان و یا شرکت خصوصی وابسته نیست و کاملا شخصی و خودجوش می باشد و هیچ پشتوانه ی مالی پشت این سایت وجود ندارد و تا الان با هزاران بالا و پایین های اقتصادی، این سایت را سرپا نگه داشتم و آن هم فقط به خاطر تعلق خاطر من به این سایت (مانند فرزندی برای من) و مهمتر از همه خدمت و آگاهی رسانی در زمینه گردشگری به مردم عزیز ایران می باشد. نمی دانم تا چه حد رضایت بازدیدکنندگان عزیز را فراهم کنم ولی تا آنجایی که در توانم باشد، به این کار ادامه خواهم داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *